مدیریت دانش، به استراتژی های دانش و فرایندهای طراحی شده برای شناسایی٬ساختاردهی وبه اشتراک گذاری دارایی های فکری و مدیرت آن ها در سازمان بین افراد است.
سازمان های کنونی، اهمیت بیشتری جهت درک، انطباق پذیری و مدیریت تغییرات محیط پیرامون قائل شده و در کسب و به کار گیری دانش و اطلاعات روز، به منظور بهبود عمليات و ارائه خدمات و محصولات مطلوبتر به ارباب رجوعان خود پیشی گرفته اند. چنین سازمان هایی نیازمند به کار گیری سبک جدیدی از مدیریت به نام مدیریت دانش می باشند.
مديريت دانش، طبعاً باعث پيشرفت و تكامل ديگر سيستمهاي سازمان از قبيل TQM و BPR و آموزشهاي سازماني شده و موقعيت سازمان را در فرصتهاي جديد، تقويت و پشتيباني ميكند.
در اين سازمانها، مديريت دانش براي بهينهسازي ارتباطات ميان كارمندان و بين ردههاي بالاي مديريت به كار گرفته ميشود. مديريت دانش در اين سازمانها، به ايجاد فرهنگ اشتراك دانش ميان كارمندان كمك ميكند. گرچه دانش ميتواند توسط افراد كسب شود، ولي براي اينكه سودمند واقع شود، لازم است همه اعضاي گروه در آن سهيم شوند.
اهداف مديريت دانش
در مدیریت دانش، مفاهیمی وجود دارد که توجه جدی به آنها در جهت ارتقاء کارایی مدیریت دانش بسیار مهم است. این مفاهیم عبارتنداز: به اشتراکگذاری دانش، ایجاد اعتماد و استفاده از مفیدترین و بهترین تجربهها.
نقش مدیران ارشد در تحکیم این مفاهیم و در نتیجه مدیریت بهینه دانش غیر قابل انکار است. ازجمله نقشهایی که مدیران ارشد در فرایند مدیریت دانش میتوانند داشته باشند، عبارتند از:
• ایجاد نگرش مثبت درباره مدیریت دانش دربین کارکنان سازمان؛
• ترکیب و بهکارگیری مدیریت دانش در برنامههای استراتژیک سازمان؛
• ارائه و آموزش مدیریت دانش به مدیران میانی؛
• تسری نگرش «به اشتراکگذاری دانش» در بین کارکنان سازمان.
مزیت مدیریت دانش
امکان تصمیم گیری بهتر و سریع تر
آسان ساختن پیداکردن اطلاعات و منابع مربوطه
اجتناب از دوباره کاری
جلوگیری از تکرار اشتباهات
گسترش دادن دانش سازمان
برانگیختن نوآوری و خلاقیت
قابل استفاده مجدد کردن بهترین تجارب حل مسئله
روشهاي مديريت دانش
فرانس بوتيليير و كاتلين شيرر (2002) مطالعه عملي در مورد 12 سازمان (6 سازمان خصوصي و 6 سازمان دولتي) انجام دادند تا آنچه را كه آنها روشهاي مديريت دانش ميناميدند، مشخص سازد. نتيجه حاصله عبارت بود از:
– تمركز بر ارتباطات كه گروههاي همكار و محلهاي پرسش و پاسخ ناميده ميشود.
– تمركز بر ذخيره و بازيابي دانش كه بانكهاي اطلاعاتي خبره و دانش ناميده ميشود.
– تمركز بر اشاعه گزيده كه آگاهي رسانيهاي اطلاعات و اخبار و يادگيري سازماني ناميده ميشود.
– تمركز بر عمل كه همكاري مجازي ناميده ميشود.
مراحل استراتژیک مدیریت دانش
ديويد اسكايرم (۱۹۹۹)، يكي از نويسندگان معتبر حوزه مديريت دانش، ميگويد بيشتر برنامههاي مديريت دانش، بر هفت مرحله استراتژيك ذيل تمركز دارند:
دانش مشتري: حياتيترين دانش در بيشتر سازمانها
دانش در فرايندها: بهكارگيري بهترين دانستهها در حال انجام دادن وظايف
دانش در محصولات و خدمات: راهحلهاي هوشمندانه براساس نيازهاي مشتريان
دانش افراد: پرورش و كنترل قدرت ذهني كه ارزشمندترين سرمايه است.
حافظه سازماني: اتصال به دروس گذشته يا هر جاي ديگري در سازمان
دانش در ارتباطات: دانش فردي عميق كه همكاري موفقيتآميز را پشتيباني ميكند.
داراييهاي دانش: اندازهگيري و مديريت سرمايه فكري شما
نتیجه گیری
زمانی که مدیریت دانش در عرصهی مدیریت جریان اصلی در سال ۱۹۹۵ پدیدار شد، پیمایشی در آن زمان نشان داد که ۷۰ درصد از دانش بهعنوان محرک اولیهی رشد درآمد دیده میشود. نتیجهی تحقیقات ایکوجیرو نوناکا (Ikujiro Nonaka) که از پیشگامان دانش است مشخص کرد که:
«شرکتهای موفق شرکتهایی هستند که دائما دانش جدید خلق میکنند، آن را به شکل گسترده در سراسر سازمان منتشر میکنند و بهسرعت در فناوریها و محصولات جدید بهکار میبرند.» همانطور که میدانیم امروزه دانش در خدمات نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. اکنون دلیل لزوم جدی گرفتن مدیریت دانش باید برای شما مشخص شده باشد. بسیاری از سازمانها در سراسر جهان اکنون دانش خود را بهشکل سیستماتیک مدیریت میکنند، اما تجربه نشان داده است که فقط تعداد بسیاری کمی آن را در بالاترین سطوحی بهکار میبرند که میتواند حداکثر منافع را برایشان به ارمغان بیاورد
مقالات مرتبط
رویکرد فرایندی در مدیریت
پاسخ های تشریحی کنکور دکتری 1401
کاربرد فناوری اطلاعات در مدیریت
هوش هیجانی پایین چطور به افراد ضربه می زند؟